نویسنده: مهدی عمادی




 
وقتی با پیش نوشته ی مختصر عبدالحمید مرادی نامی بر ترجمه قسمتی از آنچه آقای قاسم اسلامی تهرانی پیرامون معروف کرخی صوفی نوشته برخورد کردم او بنا بر سلیقه و رسم صوفیان معاصر، نظیر وابستگان فرقه گنابادیه برای اولین بار بدون ارائه سند و مدرکی مدعی شده است: «اکثر مأخذ متأخر شیعه و سنی، وی [ معروف فرزند فیروزان کرخی] را تربیت یافته امام رضا می دانند و معتقدند که او تصوف و تشیع را توأمان از امام گرفته است» (1)
چون نامبرده مدعی شده است اکثر مأخذ متأخر شیعه و سنی معتقدند معروف کرخی صوفی «تصوف و تشیع را توأمان از امام گرفته است» به همین لحاظ مصمم شدم موضوع مهمّ صحابی بودن معروف بن فیروزان کرخی رئیس المشایخ صوفیه را از عالیترین مقامات بلندپایه تشیع که روات مجتهد، نواب واجب الاطاعه دوران غیبت می باشند جویا شوم. زیرا حضرت امام غائب موجود موعود- ارواحنا فداه- ما را موظف فرموده اند به هنگام بُروز و ظهور حوادث رأی ایشان را عین حق و حقیقت علمی و در اموری که به فرائض دینی مربوط می شود حُکم لازم الاجرا دانسته، یگانه صراط مستقیم شرع انور شناسیم، انحراف از آن را که سرپیچی از حُکم الهی است، راهی به ضلالت و گمراهی شناخته، خویش را از چنین تیره روزی دور نگاه داریم.
هر چند تصمیم داشتم بحث پیرامون معروف بن فیروزان کرخی را در رساله کوچک شرح حال اصحاب امام رضا- علیه السلام- بیاورم، با ملاحظه مطلب آقای عبدالحمید مرادی مقاله نویس وابسته به گنابادی، صلاح دیدم برای تکمیل مطلب مربوط به معروف کرخی موضوع ادعائی اینکه «تصوف و تشیعه را توأمان» از امام رضا- علیه السلام- گرفته است را در رساله حاضر عنوان کنم.
به تأکید و راهنمایی چند تن از مفاخر مرجعیت معاصر که در بیان نظریه خود دستور داده اند به متون رجالی مراجعه شود، نخست به کتب رجال مراجعه نموده، علاوه بر اینکه علامه مجلسی توجه داده اند: « معلوم نیست معروف کرخی خدمت حضرت امام رضا رسیده باشد و اینکه می گویند او دربان حضرت بوده است البته غلط است». (2) نظریه سه تن از مشاهیر معاصرین را که در دو اثر وزین رجالی نوشته اند، پیرامون معروف کرخی اظهار عقیده کرده اند و چند تن از فقهاء صاحب نظر دوره ی ماقبل فقاهت معاصر را جهت تکمیل رساله حاضر نقل می نمائیم.
علامه مامقانی: آنچه جناب ایشان، پیرامون معروف فرزند فیروزان کرخی به قید تحریر در آورده اند، و چند تنی از آیات دستور ارجاع به آن را داده اند (3) ذیلاً نقل نموده نتیجه گیری می نمائیم.
علامه مامقانی درباره ی این که چرا معروف بن فیروزان ساکن کرخ را مورد بحث و بررسی قرار داده اند می نویسند: «در کتب رجالی ما ذکری از او نشده است، لکن [چون] او را به عنوان راوی [روایتی] پذیرفته اند به این سبب عنوان او را [در کتاب رجال خود لازم دانستم].
و آنگاه بعد از پرداختن به شناسائی «کرخ» زادگاه او، و پذیرفتن اینکه «کرخ بغداد» زادگاه اوست، به روایاتی که شیخ طریحی در «مجمع البحرین»، شیخ بهایی در «اربعین» و سید عبدالله جزایری در شرح بر « النخبه» آورده اند [که در نقل مطالب آیه الله خوئی و علامه شوشتری می خوانید] نتیجه می گیرد «این ادعا که معروف بن فیروزان کرخی، امام صادق- علیه السلام- را درک کرده است (4) نمی توان پذیرفت» چرا که معروف کرخی «سال 200 هجری و اندی وفات کرده [درست] پنجاه و اندی سال بعد از وفات امام صادق- علیه السلام- که در سال 148 [هـ.ق] به وقوع پیوسته» سپس به علت اینکه پس او نمی تواند از امام صادق- علیه السلام- بدون واسطه روایت کرده باشد پرداخته می نویسند: «اهل دقت و ریزبینان تصریح کرده اند که پدر و مادرش نصرانی بودند، او را در حالی که کودک بود به معلم [نصرانی] سپردند، [او معروف را به جهت اینکه اقرار به تثلیث نکرد کتک زده، معروف نیز در حین ضرب و شتم می گریزد به خانه نمی رود] به دست امام علی بن موسی الرضا- علیه السلام- اسلام می آورد.» و آنگاه نتیجه می گیرد: «پس روایت او از امام صادق- علیه السلام- چگونه عقلانی» می باشد، درمعنا ادعای اینکه معروف کرخی از اصحاب آن حضرت است ادعائی بیش نیست. البته می باید توجه داشت اگر علامه ممقانی به مسأله اسلام معروف کرخی به دست علی بن موسی الرضا- علیه السلام- اشاره نموده اند، صرفاً خواسته اند برای رد ادعای صوفیه به قول آنها که معتقدند معروف کرخی به دست امام رضا- علیه السلام- مسلمان شده است استناد کرده باشند. و متذکر شوند برخلاف اینکه مدعی هستند معروف کرخی صوفی از اصحاب امام صادق- علیه السلام- می باشد. باید دانست کودک زیر ده ساله ای که نزد امام رضا مسلمان شده است نمی تواند از امام صادق بدون واسطه روایت کند.
سپس به این نتیجه گیری که محال بودن ارتباط معروف کرخی با امام صادق- علیه السلام- ثابت نموده اند اکتفا نکرده می نویسد: پس «لازم است [بپذیریم] اسلام آوردن معروف توسط امام رضا- علیه السلام- و مرگ او به فاصله یک سال یا نزدیکتر قبل از امام رضا (ع) باشد» و آنگاه نتیجه می گیرند: «ولادت معروف باید بی شک بعد از وفات امام صادق باشد، پس اینکه [مدعی شده اند معروف کرخی بدون واسطه] از امام صادق (ع) روایت کرده است با عقل سازگار نیست».
آنچه در تحقیقات مامقانی- قدس سره- قابل توجه است، این مهمّ می باشد، ایشان در جواب آن عده از اهل سیر که بر فرض اثبات اسلام معروف کرخی به دست امام رضا- علیه السلام- او را به همین اعتبار شیعه دانسته اند به موضوع مهمّی اشاره دارند که جلب توجه می کند، ایشان معروف کرخی را که صوفیه مدعی شده اند شیعه و دربان امام رضا- علیه السلام- بوده است را با معروف کرخی مدفون در گورستان شونیزیه بغداد دو کس می دانند، دلیل می آورند: بعد ازماجرای مرگ معروف که معتقدند در آستان بیت الشرف حضرت علی بن موسی- علیه السلام- رخ داده [یعنی من این ادعا را تائید نکرده به نقل قول اکتفا می کنم] می نویسد: «امام رضا در خراسان بودند، و مرگ معروف در مقابل درب منزل ایشان رخ داده، بنابراین قبرش در بغداد نیست چون که آن زمان انتقال [میت] عرف نبوده است».
بعد درجواب آنهائی که اسلام آوردن معروف به دست امام رضا- علیه السلام- را دلیل شیعه بودن او می دانند اضافه می کند «آنچه درباره ی امامی بودن او و حُسن حالش ذکر [نموده اند و من بازنویسی] کردم دور از ذهن است» زیرا «میل عامه به او، تکریم قبرش تا جائی که [گفته اند] تریاک [دوای درد] مجرب است در بغداد» بهترین نشان شیعه نبودن معروف می باشد. و آنگاه به شواهدی از اعتقاد عامه- غیر شیعه- نسبت به معروف کرخی اشاره کرده متقابلاً معتقد است: «خالی بودن همه ی کتابهای رجال [شیعه] از ذکر نام او، چه به شکل مدح و چه ذم، نکته سنجان را [نسبت به] ارتباط او با امام رضا- علیه السلام- به شک می اندازد، به ویژه خالی بودن کتاب عیون اخبارالرضا از ذکر نامش [مزید بر علت است]، بلکه اعتقاد راسخ فاضل مجلسی به دربان نبودن مولایمان امام رضا تعلیل می کند که اگر این [موضوع صحت داشت] بی شک اصحاب کتب رجال نام او را از شیعیان نقل می کردند [در صورتی که] آنها هیچ رطب و یابسی [= تر و خشکی را درباره] اصحاب ائمه و خواص و خادمان و موالی آنها از ممدوحین و مذمومین و مشهورین و غیر مشهورین [را نیست] که به بیان و ذکر او نپرداخته باشند».
البته علامه رجالی ما این احتمال را نیز می دهد که شاید به لحاظ اعتقاد صوفیه به معروف کرخی، رجالیون شیعه نسبت به او سکوت کرده اند و عجیب است که عقیده ی فوق را با این جملات کامل می کنند: «این عادت اهل مذاهب فاسده است که جهت رواج مذهب فاسد خویش، به دروغ و بهتان خود را منسوب به مؤمن با تقوائی می نمایند. مگر این نیست که تصوف را منسوب به امیرالمؤمنین- علیه السلام-می دانند. (5) یعنی مذهب صوفیه فاسد است و از جمله اعمال آنها ادعائی می باشد که درباره معروف کرخی و حضرت امام رضا- علیه السلام- نموده اند.
به هر حال آنچه در اظهارات علامه رجالی نامدار شیعه مرحوم مامقانی حل معضل ارتباط معروف کرخی با حضرت علی بن موسی الرضا- علیه السلام- را می نماید به شرح ذیل است.
الف: متذکر شده اند، به عنوان رجال شیعه مورد بررسی و بحث قرار داده نشده است، یعنی او را از رجال شیعه نمی شناسد بلکه چون چند روایتی را به او نسبت داده اند در زمره ی رجال «تتفیح المقال» آورده شده، پیرامون او تحقیق نموده است.
ب: معروف بن فیروزان کرخی را از اصحاب امام صادق- علیه السلام- نمی داند در معنا بر ادعای کسانی مانند سلطان حسین تابنده که از سر خیال واهی او را از اصحاب امام صادق و امام کاظم- سلام الله علیهما- دانسته اند خط بطلان می کشد.
ج: ایشان نیز مانند بعضی از شخصیت های علمی معاصر (6) معروف کرخی شیعه ای را که به دست امام رضا- علیه السلام- اسلام آورده و از خدمتکاران بوده، با معروف بن فیروزان کرخی مدفون در بغداد دو کس می دانند.
د: میل، رغبت و اعتقاد غیر شیعه به معروف کرخی را دلیل بر عدم تشیع او دانسته است.
هـ : در تحلیل روایتی که توسط شخصی به نام معروف کرخی از حضرت صادق- علیه السلام- نقل کرده اند (7) نتیجه می گیرند نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه بر مشکل می افزاید.
ح: اینکه پذیرفته و به آن اشاره دارند که در مسانید رجالی شیعه اصلاً ذکری از معروف کرخی مورد نظر صوفیه به میان نیامده است.
ط: نه تنها معروف کرخی مدفون در بغداد را، معروف کرخی که بر اثر ازدحام بر درب خانه ی امام آسیب دیده و به آن از دنیا رفته است نمی دانند بلکه شهرت تصوف معروف کرخی مورد نظرشان را از اعمال صوفیه می دانند.
ی: تصوف را از جمله مذاهب فاسده دانسته است.
آیه الله العظمی خوئی- قدس سره- بعد از اینکه در کتاب «معجم الرجال الحدیث» به مطالب مناقب ابن شهر آشوب اشاره می نمایند (8) می نویسند: « ابن شهرزوری در مناقب الابرار آورده است معروف کرخی از موالی علی بن موسی الرضا- علیه السلام- است که وقتی معلم [نصرانی] از او می خواهد بگوید «ثالث ثلاثه» [یعنی تثلیث را بپذیرد] جواب می دهد خدا « واحد است، معلم او را به شدت می زند [معروف که طفلی مکتبی بود] فرار می کند به نزد امام رضا- علیه السلام- می رود و به دست آن حضرت اسلام می آورد. سپس به منزل خود [باز می گردد، در می زند] پدرش می پرسد: کیست در می زند؟ معروف جواب می دهد. پدر می پرسد: به چه دینی هستی؟ [معروف گفت:] بر دین حنیف هستم، پدرش نیز به برکات امام رضا- علیه السلام- اسلام آورد» [حال اسلام او چه ربطی به برکات حضرت رضوی دارد؟ نشانه ی این حقیقت است که مسأله اسلام معروف کرخی به دست امام رضا- علیه السلام- تکرار شود] سپس ابن شهرزوری از قول معروف می نویسد: «زمانی طولانی زیستم، هر کاری که داشتم را ترک گفتم، جز خدمت مولایم علی بن موسی الرضا را» که این ادعا با آنچه پیرامون دوران زندگی معروف بن فیروزان نوشته اند سازش ندارد. زیرا حد فاصله بین دیدار امام رضا- علیه السلام- آن هم اگر به وقوع پیوسته باشد تا مرگ معروف کرخی را نمی توان با «زمانی طولانی» بیان کرد.
سپس حضرت آیه الله خوئی به نقل آنچه در مجمع البحرین ذیل واژه «عرف» آورده شده است پرداخته اند که طریحی می نویسد: «معروف کرخی از کسانی می باشد که از جعفر بن محمد صادق- علیه السلام- روایت کرده [به این معنا که به آن حضرت عرضه داشته:] یابن رسول الله مرا نصیحت و توصیه کنید. [امام صادق] فرموده اند: «آشناهایت را کم کن». معروف عرض می کند: بیشتر برایم بگویید. فرمودند: آنان را که می شناسی ترک کن».
مرحوم آیه الله خوئی بعد از نقل فوق به این اشاره نموده اند که این روایت به وسیله شیخ بهائی نیز نقل گردیده (9) و آنگاه به روایت طولانی مشتمل بر اسرار مناسک حج که سید عبدالله جزایری در شرح «النخبه» مدعی می شود معروف کرخی از امام صادق- علیه السلام- نقل نموده اشاره کرده نتیجه گرفته اند: آنچه را در ارتباط با امام صادق- علیه السلام- و معروف کرخی ذکر نموده اند «با اسلام آوردن او به وسیله حضرت امام رضا- علیه السلام- آن هم در حالی که او کودک بوده منافات دارد».
به طوری که از نظر گذشت مرحوم آیه الله العظمی خوئی درباره ی معروف کرخی به نقل مطالبی از ابن شهرآشوب بسنده کرده هیچ اظهاری ننموده (10) فقط به نقل اقوال اکتفا کرده اند در صورتی که قبل از سطوری که معروف کرخی را شرح می کنند به طریق روائی اشاره داشته اند که معروف بن خربوذ مکی در آن واقع شده است بر خلاف اینکه درباره معروف کرخی صوفی به نقل اقوال بدون اظهار نظر اکتفا نموده اند، طریق روائی معروف بن خربوذ را با «و الطریق الصحیح» (11) تائید کرده اند.
عده ای در برخورد با نظر آیه الله العظمی خوئی از استدلال ایشان به اسلام آوردن معروف کرخی به دست علی بن موسی الرضا- علیه السلام- به اشتباه افتاده گفته اند که جناب ایشان اسلام معروف به دست امام رضا- علیه السلام- را پذیرفته اند، در صورتی که چنین نیست ایشان به قول صوفیه استناد کرده اند. اگر مدعی هستید معروف مسلمان شده ی امام رضا- علیه السلام- است ادعای اینکه او از اصحاب امام صادق- علیه السلام- می باشد باطل است. علاوه اگر مسأله معروف بن فیروزان در ارتباط با امام- علیه السلام- مورد تائیدشان بود حتماً همانطور که درباره ی معروف بن خربوذ اشاره نموده اند «و الطریق صحیح» به نوعی صحت ادعا نسبت به معروف کرخی صوفی را تائید می نمودند.
علامه حاج شیخ محمد تقی شوشتری می نویسد:
«در اربعین شیخ بهائی و شرح النخبه و مجمع البحرین او [معروف بن فیروزان کرخی] از امام صادق- علیه السلام- روایت کرده است، [که این ادعا] مخالف روایت مناقب [ابن شهرآشوب] (12) می باشد که [می نویسد: معروف] به دست امام رضا- علیه السلام- اسلام آورد.« علامه شوشتری به این استدلال ادعای اینکه معروف بن فیروزان از حضرت صادق- علیه السلام- روایت نموده است را رد می کند. سپس با نقل اینکه در «فهرست ابن ندیم» (13) آمده است «خُلدی از جنید و جنید از سرّی، و سرّی از معروف کرخی، و معروف از فرقد، و فرقد از حسن بصری و حسن از انس گرفته است» به شجره ی صوفیانه معروف اشاره داشته، در معنا جناب علامه شوشتری ادعای صوفیه را که شایعه نموده و می کنند فرقه ی معروفیه وابسته به حضرت علی بن موسی الرضا- علیه السلام- است نپذیرفته، مهمّ تر اینکه این فرقه را به وسیله حسن بصری معلوم الحال به «انس» فردی نظیر او متصل می سازد. و با استناد به «تاریخ بغداد» درباره ی قبر او می نویسد: «در بخش غربی بغداد ابومحفوظ معروف بن فیروزان [دیده می شود که] به کرخی شناخته می شد» و آنگاه با «کرامات ساختگی بسیاری ازاو منقول است» (14) مطلب خویش را پایان می دهد.
و امّا نظر چند تن از فقهاء صاحب نظر دوره ی ماقبل فقاهت معاصر را با آنچه مرحوم آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی- قدس سره- در کاویدن و کاوش پیرامون کلمات صوفیه به دست آورده اند نقل می کنیم. مرحوم علامه نسابه آیه الله مرعشی نجفی می نویسند: «برای من چنین ظاهر گشت که این درد [تصوف] از رهبانیت نصاری به سوی دین اسلام سرایت نموده و اول دامن گیر عامه غیرشیعه] مثل حسن بصری و شبلی، معروف، زهری و جنید و امثال آنها [شده] سپس از آنها به شیعه سرایت نموده است» (15) به طوری که ملاحظه می نمایید جناب ایشان معروف کرخی را سنی می دانند. در اینصورت مسأله تشیع و صحابه ی امام بودن را منتفی می نمایند.
علامه حائری مازندرانی: نویسنده ی پرکار سخت کوش مرحوم استاد عماد زاده اصفهانی، تابستانی راقم نیز در سمنان به سر می بردم و اغلب اوقات به فیض دیدار شیخ الفقهاء علامه حاج شیخ محمد صالح حائری مازندرانی نائل می آمدم. حضور داشتم که به ایشان عرض کرد: «در یکی از آثار چاپی خود به اینکه معروف کرخی از اصحاب و دربان امام رضا- علیه السلام- است اشاره کرده ام، از ناحیه چند نفر مورد اعتراض واقع شدم نظر شما چیست؟» علامه در جواب فرمودند: «مسلماً این از جمله دعاوی بی سند و مدرک صوفیه است». مرحوم عمادزاده از آن پس در حاشیه کتابی که شرح احوال امام رضا- علیه السلام- بود یا بنابر گفته ی صوفیه از اصحاب است آن را اصلاح کرد.
فقیه سبزواری: کتاب حقیقه العرفان منتشر شده بود، صوفیه را کلافه کرده، نزد هر عالمی که می رفتی مسائل مربوط به تصوف مورد بحث بود، مرحوم آیت الله العظمی حاج سید حسین فقیه سبزواری که از مراجع مجاور حضرت علی بن موسی الرضا- علیه السلام- بودند به لحاظ رفت و آمد درویشان خاکسار با جناب ایشان بیش از دیگران مبتلا به این بحث شده در جلسه ای که به سن جوانی شرفیاب حضور بودم و به لحاظ درویشی خاله و خاله زادگان مایل به شنیدن اینگونه مسائل، متوجه شدم، جنابش را مورد سؤال قرار داده اند تا نسبت به اصل تصوف و وابستگی مشاهیر صوفیه نظیر معروف کرخی به ائمه طاهرین- علیهم السلام- نظر بدهند فرمودند: «آنچه صوفیه به استناد حدیث خرقه رواج داده اند صحت ندارد.» سؤال کردند یعنی شما معروف کرخی را از اصحاب امام رضا نمی دانید جواب دادند: «نه این حقیقت ندارد زیرا غیر از صوفیه آن را نقل نکرده اند. باید توجه داشت ماجرای معروف کرخی بی شباهت به آنچه درباره ی خواجه ربیع می گویند نیست.»
آیة الله میلانی: آن عده از آقایان که در درس خارج فقه مرحوم آیه الله العظمی حاج سید ابراهیم میلانی شرکت می کردند به این واقف هستند حتی حجة الاسلام و المسلمین حاج سید جلال نائینی در تقریرات درس ایشان به این اشاره کرده اند که از جمله امتیازات درس جنابشان طرح موضوعات اصولی، فلسفی، عرفانی، تفسیری از جمله رجالی می باشد که به بحث ارتباط پیدا می کرد. در یکی از مباحث در سلسله روات حدیث مورد استناد ایشان «معروف بن خربوذ» واقع شده به مناسبت پیرامون آن بزرگوار مطلبی بیان نموده اضافه کردند: «البته آقایان توجه دارند که این صحابی جلیل القدر با هم نام خود معروف بن فیروزان کرخی صوفی دو شخصیت جداگانه هستند، او صوفی نیست به حقیقت از جمله اصحاب امام باقر و امام صادق- سلام الله علیهما- می باشد. و معروفی که متهم به تصوف است بر خلاف آنکه صوفیه ادعا کرده اند نه اینکه از اصحاب هیچ کدام از ائمه طاهرین- علیهم السلام- نبوده بلکه باید بدانیم که طبق دلائل مستند تاریخی حضور ائمه را درک نکرده است. و آنچه مانند مسأله اسلام او یا ارتباط با ائمه طاهرین خاصه علی بن موسی الرضا- علیهم السلام- گفته اند مخصوص صوفیه است.» (16)
آیه الله ملا آقا بزرگ: شاهرود از جمله شهرهایی است که به لحاظ همجواری با بسطام که بایزید بسطامی و خرقان که ابوالحسن خرقانی دفن است محل رفت و آمد درویشان فرقه های گوناگون وابسته به شیعه و سنی بوده است. و راقم چون به لحاظ اقامت دائی زادگان مادری که هنوز نیز در حیاتند و از چهره های شناخته شده ی نعمه اللهیه به شمار می روند، گاهگاهی چند هفته و ماهی را در شاهرود به سر برده ام. و به لحاظ تعلق به مسائل دینی با روحانیون آنجا نیز رفت و آمد داشته ام. آیت الله ملا آقا بزرگ که از مشاهیر علماء منطقه محسوب می شدند بیش از تصور با درویشان گنابادی که در منزل مرحوم محمد اسماعیل بهشتی تجمع داشتند و دارند درگیر بودند. یک روز در مسجد قلعه به جماعت ایشان شرکت کرده بودم، گویا کسی جهت اینکه شاید بتواند وسیله رفع نقار بین درویشان با علماء بشود تقاضایی از ایشان نمود و در جواب فرمود: این تقاضای شما زمانی عملی می شود که اینان با دلیل و مدرک ثابت کنند معروف کرخی از حضرت رضا- علیه السلام- اجازه ارشاد داشته است. او گفت: اینان در کتابهایی که دارند نوشته اند معروف کرخی از اصحاب و دربان حضرت بوده است که ایشان با آن صدای رسا فرمودند: اولاً دورغ است. ثانیاً این جواب سؤال من نیست یعنی اصحاب بودن، دربان بودن دلیل اجازه فرقه سازی نمی شود.
آیت الله سید محمد رضا بروجردی: مدت زمانی که سعادت داشتم هر ماه پانزده روزی به عتبه بوسی حضرت علی بن موسی الرضا - علیه السلام- مشرف شوم به نماز مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمد رضا بروجردی که مردی وارسته و اهل دل بود می رفتم و بعضاً به منزل ایشان واقع در بازارچه حاج آقاجان رفته چند ساعتی را مستفیض می شدم، یک روز که نسبت به مسائل معنوی صحبت بود و ایشان ماجرای ذکری را که منجر به خوابی شده بود نقل می کردند سؤال نمودم شما تصوف و عرفان را یکی می دانید؟ فرمودند: خیر دو مقوله اند و صحبت های جالبی را بیان نموده و به تفاوت ها اشاره داشتند. از جمله فرمودند: «یکی از عیبهای صوفیه اصرار بر جهل و بی اعتباری هائی است که دارند مثلاً بر آنچه درباره ی معروف کرخی در ارتباط با حضرت علی بن موسی الرضا- علیه السلام- می گویند، مدرک ندارند ولی اصرار می کنند معروف از اصحاب امام و دربان بوده است در صورتی که این جمله از ساخته های صوفیه می باشد .»
علامه فانی اصفهانی: زمانی که صدام پرفتنه و بلاء، علماء بزرگ شیعه را در سیاه چال های عراق زیر شکنجه ها به شهادت می رساند عده ای از مشاهیر علماء شیعه نظیر آیات عظام حاج سید عبدالله شیرازی و حاج شیخ یوسف خراسانی را از عراق به جرم ایرانی بودن اخراج نمود. مرحوم آیت الله العظمی حاج سید علی فانی اصفهانی که از مراجع مجاور حرم مولی الموالی علی امیرالمؤمنین- علیه السلام- بودند نیز اخراج شده مدتی در محله پامنار تهران اقامت داشتند. در یکی از روزهای اقامت که به زیارت حضرت عبدالعظیم- علیه السلام- مشرف شدند و در منزل مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج سید حسن اثنی عشری چند روزی بودند یکی از درویشان گنابادی به دیدن ایشان آمده، برای اینکه حرفی زده باشد سؤال کرد شما قبرستان شونیزیه بغداد رفته اید؟ ایشان پرسیدند: برای چه منظوری؟ عرض کرد: جهت زیارت. ایشان با تعجب پرسیدند: زیارت چه کسانی؟ گفت: مثلاً معروف کرخی که دربان امام رضا- علیه السلام- است. ایشان خندیدند و فرمودند: معلوم است درویشی. عرض کرد: بله درویشم. فرمودند: چون ایشان دربان امام رضا- علیه السلام- نبوده اند به زیارتشان نرفته ام.
شهید مطهری: یکی از جفاهائی که بعضی از نویسندگان وابسته به فرقه گنابادی نسبت به متفکر شهید معاصر مرتضی مطهری نموده اند، این تهمت نارواست که ایشان تصوف فرقه ای را تائید کرده اند در حالی که اگر دقت کنیم درست بر خلاف چنین ادعائی ثابت می شود. (17) برای نمونه، آنچه را جناب ایشان درباره ی معروف بن فیروزان کرخی فرموده اند چنین نتیجه ای را تأیید می کند. ایشان درباره ی تشرف او به اسلام توسط حضرت امام رضا- علیه السلام- بدون اینکه تأییدی کرده باشند با «می گویند» که تفهیم می کند باید اصالت چنین نقل قولی تحقیق و بررسی شود می نویسند: «می گویند پدر و مادرش نصرانی بودند و خودش به دست حضرت رضا- علیه السلام- مسلمان شد و از آن حضرت استفاده کرد» و در مورد اینکه صوفیه مدعی هستند فرقه ها متصوفه توسط معروف کرخی به امام رضا (ع) متصل می شود بدون این که تأیید کرده باشند با «ادعا» دارند آن را بازگو کرده نوشته اند: «بسیاری از سلاسل طریقت نیز بر حسب ادعای عرفا به معروف کرخی و به وسیله او به حضرت رضا...» (18) می پیوندد.
نتیجه اینکه شهید مطهری ادعای صوفیه را در این دو مورد که مربوط به معروف کرخی می شود تائید نکرده اند و از نحوه بیان دو موضوع فوق استنباط می شود محقق باید به تحقیق و بررسی صحت، این دو ادعا را بپذیرد.
آیه الله حاج سید علی قاضی طباطبائی- قدس الله روحه العزیز- بسیار لطیف به این موضوع مهمّ اشاره نموده فرموده اند: تمام اهل طریقت یا اغلب آنها حسب خود را به حضرت رضا- علیه و علی آبائه و ابنائه الصلوة و السلام- منتهی می کنند و سپس اضافه می نمایند ولی ظاهراً «مخصوص وجود امیر المؤمنین و اولاد کرام او بود- صلوات الله علیهم- و فلان و فلان خبر نداشتند و نامحرم بودند» (19) این فلان و فلان همان کسانی هستند که برای آنها ادعائی نظیر ادعای معروف بن فیروزان کرخی شده است.
رجالی معاصر حضرت آیه الله حاج شیخ مسلم مرادی دامت برکاته در جواب سؤال از ایشان نوشته اند (20) بسمه تعالی اکثر اهل تراجم کرخی را از موالی حضرت امام ابوالحسن الرضا- علیه السلام- شمرده اند ولی سند معتبری ارائه ننموده اند و علی ای حال باب بودن و کراماتی را که به او نسبت داده [اند] بدون مأخذ و از مجعولات می باشد و السلام علیکم امضاء
به هر حال چون نظریات شخصیت های بلندپایه جهان تشیعه پیرامون حسن بصری که در جواب سؤالم فرموده بودند، رد معرفی نامبرده مورد استقبال واقع شده بود، وقتی متوجه شدم صوفیه فرقه دار از عدم اظهار نظر مفاخر علمی شیعی نسبت به معروف کرخی سوء استفاده کرد. میدان را برای تاخت و تاز ساخته های متصوفه آماده دیده قصه های مربوط به او را دلیل صحت ادعای انتساب فرقه های متصوفه به امام دانسته به اشاعه آن پرداخته اند تصمیم گرفتم آنچه را (21) از مراجع عالیقدر که عالی ترین مقامات دوران غیبت می باشند و می توانند در والاترین مقام علمی، صحیح ترین نظریه را در حوزه ی رجال شناسی شیعی مرحمت کنند، نسبت به معروف کرخی صوفی سؤال شده است را در رساله حاضر عنوان کنم.
خصوصاً بعد از اینکه به کلام نورانی امام صادق- علیه السلام- برخورد کردم نقل آرای پیشوایان را لازم و ضروری دانستم روایت کرده اند:
حضرت امام صادق- علیه السلام- فرموده اند: «خدای تبارک و تعالی زمین را رها نکرد جز اینکه در آن عالمی قرار داد که افزایش ها و کاهش ها را می داند. پس هرگاه مؤمنان چیزی بیفزایند بازشان دارد و چون چیزی بکاهند آن را برایشان تکمیل نماید و اگر چنین نبود امور مؤمنان بر آنان مشتبه می گشت» (22) و این بیان کننده ی اهمیت آرای عالمان دین اسلام ناب محمدی در ایام غیبت است.
به هر حال طبق روشی که در کتاب «حسن بصری» مد نظر گرفته شده است، تقدم و تأخر آرای حضراتشان را به حروف اول اسم مبارکشان مراعات نموده و مسلماً آنچه در نقل نظریات مراعات گردیده تعیین کننده ی مراتب علمی و موقعیت صاحب نظران بزرگوار نخواهد بود.
منبع: عمادی، مهدی، (1387)، معروف کرخی ناموس تصوف، تهران، نشر راه نیکان، چاپ اول.